۱۳۸۴ فروردین ۳۱, چهارشنبه

زن و امامت نمازجماعت

زن و امامت نمازجماعت


به نام خدا

در خصوص « امامت زن در نماز جماعتی که مردان نیز حضور دارند » پرسشهایی مطرح شد که پاسخ اجمالی آن به اطلاع می رسد ؛

1- به مقتضای اصالةالإباحه ی عقلیه ، امامت زن در نمازهای واجب ، در صورت داشتن شرایط لازم ( ایمان ، عدالت ، قرائت صحیح ، آشنا بودن به احکام نماز ، رعایت پوشش لازم برای نماز ) مطلقا جایز است .

2- هیچ دلیل نقلی صریح و معتبری ( اعم از آیه ی قرآن یا روایت دارای سند معتبر ) در مورد « عدم جواز امامت زن برای مرد » در متون شریعت محمدی (ص) وجود ندارد . روایاتی که مورد استناد فقهاء قرار گرفته اند ، اصطلاحا « مرسله » اند ( یعنی سند ندارند ) و از نظر علمی ، این روایات به تنهایی « ضعیف » شمرده می شوند و معتبر نیستند . این روایات از نظر عددی « 3 یا 4 روایت » اند که از پیامبر گرامی (ص) و امیر المومنین علی (ع) نقل شده اند . بنا براین ، دلیلی برای « عدم جواز » وجود ندارد و حد اکثر مفاد این روایات ( اگر صادر شده باشند ) بیان کراهت عرفی این پدیده در روزگار صدور و نزد مسلمانان آن زمان است.
  مثلا در روایتی که از امام (ع) نقل شده است ، مسأله ی « نهی امامت زن برای مرد ، در کنار نهی امامت مسافر برای حاضر » آمده است که تردیدی در صحت امامت مسافر برای حاضر نیست و « نهی را حمل بر کراهت می کنند » . بنا براین « امامت زن برای مرد نیز صحیح ولی مکروه است » که این کراهت نیز خبر از کراهت عرفی می دهد . یعنی اگر در جامعه ای این مطلب ناپسند شمرده نشود ، کراهت شرعی نیز نخواهد داشت .
  لازم به ذکر است که در مورد « قضاوت و ولایت کلّی زن » نیز  مشکل اصلی نظریه ی رایج « عدم وجود دلیل معتبر و صریح نقلی در نفی تصدی زنان » در متون شریعت محمدی (ص) است . بخصوص که در قرآن کریم ، با دیدی مثبت و تأیید آمیز ، داستان حکومت یک زن ( بلقیس ) را نقل کرده است که با تدبیر صحیح او ، مردم به « امنیت و رستگاری » ( فلاح ) رسیدند . حال این نقل قرآنی کجا و آن نقل های ضعیف روایی ( منطبق با نظریه ی رایج ) کجا که برخلاف گزارش قرآن ، می گویند : « هرگز رستگار نمی شوند قومی که زنی بر آنان حکومت کند » ؟!     

3- مشهور فقهاء معتقدند که « اعتماد فقهاء به مضمون این روایات و اجماع آنان به عدم جواز امامت زن برای مرد » ضعف روایات را جبران کرده و موجب « اعتبار» آن روایات می شود .
  اطلاق رویکرد « جبران ضعف روایات به اعتماد عملی فقهاء » با توجه به تاثیر پذیری همه ی آدمیان از فرهنگ زمانه و تسلط فرهنگ « مرد سالارانه » بر جوامع بشری و خصوصا مسلمانان و اعراب ، مورد مناقشه است و درکلیه ی احکامی که مربوط به تفاوت های حقوقی زن و مرد است و دلیل عقلی یا نقلی معتبری ندارد ، نمی توان این رویکرد را تأیید کرد . ( همان گونه که در بسیاری از مسائل اختلافی بین پیروان شرایع یا مذاهب مختلف شریعت محمدی نیز نمی توان به این رویکرد اطمینان کرد ) .

4- استناد برخی فقهاء به « اصالة عدم الصحة » در مورد نماز جماعت مردانی که با امامت زن برگزار می شود ، با « اصالة الصحة » نقض می شود . بنابر این ، سکوت معنی دار شارع در این خصوص ( به نحوی که هیچ یک از ائمه ی شیعه ، پس از امیر المؤمنین (ع) سخنی در این باره نقل نکرده اند ، نه در نفی و نه در اثبات ) نشانگر « عدم ممنوعیت » است .

5- برخی فقهاء به روایاتی که در مورد « عدم جواز سبقت مردان بر زنان در صفوف نماز و لزوم تأخیر صف زنان از مردان  یا برابری صفوف ( محاذاة ) » وارد شده است ، استناد کرده و نتیجه گرفته اند که « امامت زن ، ملازم با سبقت او بر مردان است و در نتیجه سبب بطلان نماز وی می شود » .
  این سخن از دو جهت ( علاوه بر اشکالات دیگری که سایر فقهاء گرفته اند ) مخدوش است ؛
  یکم ؛ امام جماعت ( چه مرد و چه زن ) می تواند مساوی با دیگران بایستد و سبقت بر مأمومین نگیرد . این مطلب در خصوص « امامت زن برای زنان » در روایتی معتبره ، مورد تأکید نیز قرار گرفته است .   
  دوم ؛ آنچه در خصوص صفوف نماز گزاران وارد شده است ، ارتباطی با جایگاه امام جماعت ندارد . اگر منع معتبر و صریحی از شارع ، در مورد امامت زن وجود ندارد ( که ندارد ) حکم جایگاه امام جماعت ، شامل وی می گردد که ارتباطی با حکم صفوف مأمومین ( زنان و مردان ) ندارد .

6- اجماع و اتفاق فقهاء در این مسأله ، دلیل مستقلی نیست و ناشی از دلایل و مدارک دیگری است که به آن استناد کرده اند . ( در مورد این که « اجماع مدرکی » حجت نیست ، نیازی به توضیح نیست ، چرا که ارزش آن در گرو ارزش مدرک یا مدارک آن است ). مستندات یاد شده عبارت اند از ؛
  الف ) برخی از فقهاء ، با استناد به « عدم جواز شنیدن صدای اجنبیه » برای نامحرم ، در مورد نماز های صبح و مغرب و عشاء و لزوم « جهر = با صدای بلند خواندن » برای امام جماعت مردان در آن ها ، در خصوص امامت زنان برای مردان اشکال کرده اند و به این حکم رسیده اند .
  ب ) بسیاری از آنان به استناد روایات بدون سند پیش گفته ، به این حکم رضایت داده اند . این روایات ضعیفه ، نمی توانند محرومیت بخش وسیعی از مسلمانان ( زنان ) را اثبات کنند .
  پ ) برخی نیز به استناد « مفهوم یابی از روایات معتبره ای که امامت زن را برای زنان مورد توجه قرار داده اند » و این ادعا که لازمه ی سخن آنان این است که ؛ « اگر امامت زن برای مردان  ممنوع نبود ، در متن این روایات ، آن را مقید به امامت برای زنان نمی کردند » .
  البته پیشاپیش می دانیم که ؛ « اثبات شیئ ، نفی ماعدا نمی کند » . اینکه امامت زن برای زنان در این روایات به اثبات رسیده است ، امامت آنان برای مردان را منتفی نمی کند .
  در بحث « مفاهیم » نیز ، جز در خصوص « مفهوم شرط انحصاری » یا برخی موارد خاص از « مفهوم وصف یا استثنا ء » نمی توان با اطمینان ، حکمی را به گوینده ی سخن نسبت داد . در مورد بحث امامت زن برای زنان ، روایات مورد استناد ، فاقد شرایط لازم برای « مفهوم یابی » است .
  ت ) برخی از فقهاء ، به « عدم رواج یا عدم اتفاق امامت زن برای مرد در نماز » استناد کرده و این امر را به منزله ی سیره ی قطعیّه مسلمین دانسته اند و به همین جهت به ممنوعیت آن نظر داده اند .
  این امر نیز نمی تواند زمینه ی لازم برای حکم به ممنوعیت در زمان های متأخر را فراهم کند . البته « سکوت مداراتی شارع » را نباید به منزله ی عدم مشروعیت راهکارهای غیر رایج دانست . حد اکثر چیزی که از این طریق اثبات می شود ، مشروعیت راهکارهای رایج و شایع است ( که مورد پذیرش است ) ولی اثبات انحصاری بودن مطلوب ، در راهکارهای رایج و بی بدیل بودن آن ها ، امری دشوار و محتاج دلایل اطمینان آور دیگری است که در خصوص این مسأله ، مفقود است .   
  
7- با توجه به نکات یاد شده « هیچ دلیل معتبر عقلی یا نقلی در مورد عدم صحت امامت زن برای مرد ، وجود ندارد » . بنا بر این « جواز عقلی امامت زن برای مرد » به قوت خود باقی است و خدشه ای به آن وارد نمی شود .

8- به گمان من ، از مجموع روایات معتبره ای که در مورد امامت زن برای زنان وارد شده است ، چنین بر می آید که ؛ « بهتر است امام جماعت یاد شده ، در میان صف زنان به گونه ای قرار گیرد که سبقت او چشمگیر نباشد » .
  این توصیه در مورد امامت زن در نماز جماعتی که مردان نیز حاضر باشند ، مورد تأکید خواهد بود ، چرا که عفاف و حیاء را در حدّی مطلوب ، تأمین می کند .
  البته صف مردان و زنان ، مساوی یکدیگر تشکیل می شود و زنی که امامت می کند ، در میانه ی صف زنان قرار می گیرد .

از خدای بزرگ می خواهم که همه ی ما را در مسیر علم ، ایمان و اخلاق ، یاری کند و از این طریق ، ما را به حقایق شریعت محمدی (ص) آگاه سازد . ( و الله العالم ).

احمد قابل..........................31/1/1384...........................تاجیکستان...........................20/4/2005
         

هیچ نظری موجود نیست: