۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

توبیخ فقیهان

به نام خداوند رحمان و رحیم

1- در روایتی معتبره از امام صادق(ع) [و ایشان از امیر مؤمنان علی(ع) و ایشان از پیامبر خدا(ص)] نقل شده است که؛ «روزگاری بر مردم خواهد آمد که نمی‌ماند از قرآن مگر نوشته‌ای و نمی‌ماند از اسلام مگر اسمی، خود را مسلمان می‌نامند ولی دورترین مردم از اسلام‌اند، مسجدهاشان از نظر ساختمان، آباد است ولی از هدایت به نیکی‌ها، ویران است. فقیهان و دانشمندان آن روزگار، بدترین فقیهان و دانشمندانی‌اند که زیر سایه‌ی آسمان زیسته‌اند، از آنان فتنه‌ها آغاز شده و به خودشان بر‌می‌گردد (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَایَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ، یُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ، مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى، فُقَهَاءُ ذَلِکَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ، مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَعود/الکافی، ج‏8، ص: 308).

2- امام حسین‌بن‌علی(ع) در سخنانی سراسر توبیخ‌آمیز، خطاب به عالمان دینی هشدار می‌دهد که؛ «خداوند عالمان یهود را مورد لعن و دوری از رحمت خویش قرار داد چرا که در برابر فساد و ستم ستمگران و قدرتمندان، سکوت و همراهی را پیشه ساخته و با سازشکاری و چرب‌زبانی با آنان روبرو می‌شدند. شما نیز مورد عتاب و لعنت و سرزنش خداوندی خواهید بود، اگر همچون آنان رفتار کنید»( اعْتَبِرُوا أَیُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ یَقُولُ لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ قَالَ لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ إِلَى قَوْلِهِ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِکَ). این خطبه‌ی ارزشمند را مرحوم «ابن شعبه حرّانی» در کتاب «تحف العقول» در قسمت سخنان سیدالشهداء(ع) آورده است و نقل می‌کند که برخی روایت‌کنندگان، همین خطبه را از امیرمؤمنان علی(ع) نیز نقل کرده‌اند(بحار الأنوار، ج‏97، ص:80).
سید الشهداء(ع) سپس از گرفتاری عینی عالمان شریعت محمدی(ص) به همان بیماری، خبر می‌دهد و هجوم خویش را آغاز می‌کند که؛ « عامل همراهی شما عالمان با حاکمان ستم‌پیشه دو چیز است؛ ترس و طمع. ترس از مرگ و یا تهدیدهای کمتر ظالمان و طمع و دلبستگی به زندگی و بهره‌های زودگذر دنیوی» (سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِکَ فِرَارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُکُمْ بِالْحَیَاةِ الَّتِی هِیَ مُفَارَقَتُکُمْ).
نتیجه و برآیند این رویکرد نامشروع از سوی عالمان دینی، در بیان سیدالشهداء(ع) تصریح شده است که؛ « شما عالمان دینی هستید که مردم را دست‌بسته تحویل ستمگران و حاکمان جور قرار داده‌اید تا جایی که گروهی از آنان همچون بردگان، اسیر امیال و شهوات و خواسته‌های ستمگران شدند و گروهی از نظر معیشت و بهره‌مندی‌های زندگی، در ضعف و خواری قرار گرفتند و به فقر و فلاکت دچار شدند. کارهای دین و شریعت که باید با مرجعیت شما انجام می‌یافت، از سوی درباریان نااهل و دنیاخواهان به اجرا در می‌اید. عهد و پیمان های خدا و رسول او نقض شده و زیرپا گذاشته می‌شود و شما واکنش نشان نداده و نگران نمی‌شوید، در حالی که برای نقض برخی از عادات آباء و اجدادی خود نگران شده و واکنش نشان می‌دهید!!؟» (وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَاتَقْرَعُونَ[تفزعون] وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَقْرَعُونَ[تفزعون] وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِ مَحْقُورَةٌ...فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفَاءَ فِی أَیْدِیهِمْ فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَیْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلَى مَعِیشَتِهِ مَغْلُوبٍ یَتَقَلَّبُونَ فِی الْمُلْکِ بِآرَائِهِمْ وَ یَسْتَشْعِرُونَ الْخِزْیَ بِأَهْوَائِهِمْ اقْتِدَاءً بِالْأَشْرَارِ وَ جُرْأَةً عَلَى الْجَبَّارِ).
فرزند پیامبر خدا(ص) نگران است که؛ «می‌بینید که انسان‌ها، فقیر و درمانده و زمین‌گیر و نابینا شده و کسی آنان را مورد توجه قرار نمی‌دهد و به وضع آنان رسیدگی نمی‌کند و حاکمان ستمگر با انواع تبلیغات دروغ و خشونت‌بار و رفتارهای نامناسب و نامشروع، افراد را مورد آزار و ستم قرار می‌دهند و شما در این اوضاع، به‌دنبال حفظ امنیت خود به سازشکاری با حاکمان جائر می‌پردازید؟!!»(وَ الْعُمْیُ وَ الْبُکْمُ وَ الزَّمِنُ فِی الْمَدَائِنِ مُهْمَلَةٌ لَاتَرْحَمُونَ وَ لَا فِی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مِنْ عَمَلٍ فِیهَا تَعْتِبُونَ[تُعینون] وَ بِالادِّهَانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأْمَنُونَ کُلُّ ذَلِکَ مِمَّا أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْیِ وَ التَّنَاهِی وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ... فِی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرِهِ خَطِیبٌ یَصْقَعُ فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَةٌ وَ أَیْدِیهِمْ فِیهَا مَبْسُوطَةٌ وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لَا یَدْفَعُونَ یَدَ لَامِسٍ فَمِنْ بَیْنِ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ ذِی سَطْوَةٍ عَلَى الضَّعَفَةِ شَدِیدٍ مُطَاعٍ لَا یَعْرِفُ الْمُبْدِئَ وَ الْمُعِیدَ...).

3- این سخنان سیدالشهداء(ع)، یکی دو ماه قبل از شهادت ایشان بیان شده است. نمی‌توان عمری را با نام و یاد حسین(ع) و مجالس یادبود وی سپری کرد و او را «حجت خدا» دانست و نسبت به این سخنان، که نوعی «وصیت‌نامه» درباره‌ی عالمان شریعت است، بی‌تفاوتی پیشه کرد. حجیت سخنان ایشان برای عالمان و غیر عالمان شیعه، تردید ناپذیر است.

4- اگر کسی مدعی همان اسلامی است که پیامبر خدا(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) و امام جعفر صادق(ع) بیان‌گر آنند و در ادعای پیروی از آنان صادق و مخلص است، نمی‌تواند نسبت به این هشدار‌ها بی‌تفاوت باشد. در اسلام برجسته‌ترین چهره‌های شریعت، فقیهان بر دو دسته‌اند؛ یا مخالف آشکار ظلم و ستم‌اند و یا سازشکار با ستمگران. گروه اول با عنوان «فقهاء نیک» حقیقتا «حجت اسلام و آیت خدا» شمرده می‌شوند و گروه دوم «فقهای شرور» که نه حجت اسلام‌اند و نه آیت خدا، که تنها «عامل فتنه و آیت شرارت» به‌شمار می‌آیند.

5- یا می‌پذیریم که فقیهان این روزگار، مصداق همان فقیهانی‌اند که مورد خشم و لعنت خدا قرار گرفته و «شرفقهاء» اند که آسمان بر آنان سایه افکنده است، و یا باید به تجربه و عیان ببینیم که حساب خود را از ستمگران و حامیان آن‌ها جدا ساخته و به «خیر فقهاء» پیوسته اند که متواضعانه و از سر مسئولیت انسانی و الهی خود، با هرگونه ظلم و ستم از هر ظالم و ستمگری مخالفت کرده و می‌کنند.
آنان بیان حق و موضع‌گیری به نفع صاحبان حق را وظیفه‌ی خود می‌دانند، حتی اگر گوینده و پذیرنده‌ی کمی داشته باشد(والقول بالحق و إن عزّ) و جز از خدای سبحان نمی‌هراسند و حسین‌بن‌علی(ع) نیز هشدار می‌دهد که در مسیر دفاع از حق یا تخلف از آن، جز از خدا نباید ترسید(وَ اللَّهُ یَقُولُ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ).

6- همیشه در بین عالمان دینی و مفسران شرایع الهیه و فقیهان و دانشمندان، بوده‌اند انسان‌های پاک و شریفی که باعث اعتبار دین و شریعت و ملت‌های خود بوده‌اند. آنان از غربت و تنهایی و ادبار مردم هراسی ندارند و تنها خدا و حفظ انسانیت خود را اساس رفتارهای خود قرار داده‌اند و با عزت و آبرو در پیشگاه خدای رحمان و رحیم قرار گرفته‌اند و علم و اعتبار خود را وقف یاری مردم کرده‌اند و البته مردم نیز کم و بیش قدردان آنان بوده‌اند.
خوشا به سعادت آنانی که با رفتار منطقی و انسانی خود، در جمع فرهیختگان حقیقتا روحانی و فقیهانی که حقیقتا از فهم عمیق برخوردارند و به مقتضای علم و دانش خود رفتار می‌کنند، قرار‌گیرند و از دنیاخواهان ستمگر فاصله‌گیرند و عزت مردمی را بخواهند که «عیال الله=خانواده‌ و نان‌خور خدا» هستند. خدمت به پیروان هوی و هوس و قدرت‌طلبانی که خدا را فراموش کرده و همه‌ی عهد و پیمان‌های شرعی و عرفی خود با مردم را زیرپا می‌گذارند، جز گناه و عذاب الهی، چیزی به ارمغان نمی‌آورد.

7- نقش و مسئولیت عمومی همه‌ی ما مدعیان اسلام و مسلمانی نیز در نشان‌دادن میزان صحت ادعا و نام‌گذاری خود به عنوان «مسلمان» یا عدم صحت ادعا، کمتر از مسئولیت خاص فقیهان نیست.
آیا ما مسلمانان نسبت به سایر ملت‌های غیرمسلمان، دورتر از اهداف مورد نظر شریعت محمدی(ص) نیستیم؟! آیا التزام گفتاری و عملی ما به اخلاق انسانی و باورهای منطقی و عقلانی، از سایر آدمیان بیشتر است؟! آیا امنیت و آرامش درونی و بیرونی جوامع اسلامی از جوامع غیراسلامی برتر است؟!! آیا تعالی علمی و کار و تلاش مثبت و سازنده در جوامع اسلامی، با سایر جوامع برابر یا از آنان برتر است؟!! آیا بت‌های ساختگی در اذهان ما به عنوان پیروان توحید، از آنان که به شرک و کفر متهم‌شان می‌کنیم کمتر است؟!! آیا ما به مفاهیم و ارزش‌های قرآنی از دیگران نزدیک‌تریم؟!! و ...
اگر در پاسخ به این پرسش‌‌ها دچار تردید می‌شویم و یا اقرار به عقب‌ماندگی می‌کنیم، نباید از مسئولیت‌های انجام نشده‌ی خودمان شانه خالی کنیم و همه‌ی بار مسئولیت را به دوش ظالمان و ستمگران بیاندازیم.
اگر پذیرش ظلم و ستم نباشد، تداوم آن با مشکل مواجه خواهد شد و بسا که در ادامه، بتوان ریشه‌ی ستم را برکند و شاهد عدالت حقیقی و آزادی منطقی را در آغوش کشید.
ما می‌توانیم با التزام عملی خود به باورهای عقلانی و اخلاق انسانی، که مبنای بی‌بدیل و بی‌چون‌وچرای احکام اسلام رحمانی‌اند، کاری کنیم که هم محتوای اسلام در جوامع اسلامی بماند و هم مفاهیم قرآن در زندگی ما حضور داشته باشد و هم نزدیک‌ترین جوامع به «عنوان مسلمانی» باشیم.

8- اگر عاملی را می‌شناسیم که مردم را به دین و شریعت بدبین کرده است، باید آن عامل را کنار گذاریم تا محتوای دین و شریعت، پایدار بماند. گمان بر این است که لااقل در ایران کنونی، عامل «حکومت» (که عنوان دروغین اسلامی را با خود دارد) عامل دورباش از اسلام شده است. پس با کنارگذاشتن ادعای دروغین «حکومت اسلامی» شاید بتوان به آرامش درونی جامعه‌ی ایران یاری رساند.
این محتوای سخن امیر مؤمنان است که ؛ «اگر حکومت نتواند عامل احقاق حق مردم گردد و نتواند عدالت را تعمیم دهد» کمتر از «لنگه کفش کهنه» یا «آب دماغ بُز» یا «پَر کاه» است که باید «افسار شتر حکومت را به پشت سرش انداخت و آن را رها کرد».
امام مجتبی، حسن‌بن علی(ع) نیز هنگامی که بقاء در قدرت و حکومت را در گرو ریخته‌شدن خون هزاران مسلمان دید، حکومت را به معاویة‌بن ابی‌سفیان واگذار کرد تا از خون و جان مسلمانان حفاظت کرده باشد!!
عجبا که امروز علیرغم تصدی بخش‌های اصلی قدرت و حکومت، بخاطر تصرف غاصبانه‌ی بخش کوچک و باقیمانده از قدرت ملت نیز ریختن خون مسلمانان و هم‌وطنان را تجویز می‌کنند و با وقاحت، خود را تابع ائمه‌ی هدی(ع) می‌شمارند!!!

9- بحث‌های علمی و فقهی و معارف دینی از سوی عالمان و فقهاء، نمی‌تواند بدون توجه به جامعه‌ای که در آن زیست می‌کنند و حوادث واقعه‌ی آن، ارائه شود. مگر می‌شود از جرم و جنایاتی که به اسم دیانت و شریعت و مکتب تشیع در جای‌‌جای ایران جریان دارد، بدون توجه گذشت؟!!
یا با اظهار برائت آشکار عالمان دین، باید از نسبت یافتن این جنایات فجیع به ساحت دین و شریعت و پیامبر رحمت(ص) و امیر مؤمنان و ائمه‌ی هدی(سلام الله علیهم اجمعین) جلوگیری کرد و یا با سکوت و حمایت از این خباثت‌ها، پنجه بر چهره‌ی پاک آنان کشیده و نام آنان را ملکوک کرد و نام خود را در عداد مخالفان اسلام و اهانت‌کنندگان به خدا و اولیاء خدا قرار داد!! مگر نه این است که آنان از ما توقع کرده‌اند که؛ «زینت ما باشید و با رفتار ناروای خود، آبروی ما را نبرید».(کونوا لنا زینا ولاتکونوا علینا شینا).
اینجا جای تعارف و مجامله و سازشکاری نیست. هر مسلمانی که از این فجایع ابراز برائت نکند، به عنوان «حامی و راضی» همه ی این فجایع شناخته خواهد شد و اگر به این خاطر، به چهره‌ی اسلام و تدین مردم سیلی بخورد، همه ی سازشکاران نیز در مسئولیت و گناه ستمگران شریک خواهند بود(الراضی بفعل قوم کالداخل فیه).

10- خدایا در این ماه مبارک رمضان که ماه نزول قرآن و محتوی بر «شب قدر» است، همه ی ما با تمام هستی خود، یعنی «جان و مال و آبرو و ناموس خود» به میدان دفاع از حقیقت و حقوق انسانی آدمیان پا گذارده‌ایم و تنها تویی که قادر مطلق و مدافع مدافعان حق و حقیقت در برابر متجاوزان به همه‌ی هستی آدمیانی و تویی که قدرت پایداری به ما می‌بخشی. خدایا ما جز بر تو توکل نکرده‌ایم، پس با رحمت واسعه‌ی خود، خصوصا از آبرو و ناموس ما محافظت کن، چرا که بی‌غیرت‌های ستم‌پیشه به این دو نیز رحم نکرده‌اند، و ما را ثابت قدم بدار تا جز از تو، بیمی به دل راه ندهیم و حق‌جویی و حق‌گویی و دفاع از حقوق آدمیان را بیش از پیش، سرآمد خواسته‌هامان قرار دهیم و تا احقاق حق حاکمیت مطلقه‌ی ملت بر سرنوشت خویش و آزادی کامل و منطقی در عقیده و بیان، از پای ننشینیم، که تو وعده داده‌ای که از آنانی که امنیت خود و دیگران را می‌جویند، دفاع می‌کنی و آنان را یاری می‌رسانی(إن الله یدافع عن الذین آمنوا/إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم).

خدایا چنان کن سرانجام کار//تو خوشنود باشی و ما رستگار

احمد قابل ............... 16 شهریور 1388 .................. فریمان
   

هیچ نظری موجود نیست: