۱۳۸۸ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

عید قربان

خلاصه‌ی سخنرانی در جمع دانشجویان انجمن های اسلامی دانشگاه‌های شرق کشور
در مشهد مقدس و همزمان با عید قربان

به نام خداوند رحمان و رحیم

آیات سوره ی «صافات» در مورد حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل(ع)، مبنای تاریخی «عید قربان» را بیان می کند؛ «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ (101) فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ (102) فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبینِ (103) وَ نادَیْناهُ أَنْ یا إِبْراهیمُ (104) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ (105) إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبینُ (106) وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ (107) وَ تَرَکْنا عَلَیْهِ فِی الْآخِرینَ (108) سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهیمَ (109) کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ (110) إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنینَ (111).

1- سابقه ی قربانی کردن انسان برای امر مقدس را در تاریخ جوامع مختلف بشری می توان دید. نمونه هایی را از تاریخ تمدن ویل دورانت نقل می کنم؛
الف) چنین به نظر می‌رسد که قربانی کردن انسان،‌که از اقسام مختلف آن بیش از یک نمونه را در اینجا نیاوردیم؛ تقریباً در میان همة ملتها شایع بوده و هر روز در ناحیه‌ای دیده شده. در جزیرة کارولینا، در خلیج مکزیک، مجسمة فلزی بزرگی از یکی از خدایان مکزیکی یافته‌اند که در جوف آن بقایای انسانی دیده شده؛ بدون شک، این بقایا مربوط به انسانهایی بوده است که به عنوان هدیه برای خدایان سوزانده شده‌اند. همة ما نام مولک را شنیده‌ایم که فنیقیان و کارتاژیان و سایر ملل سامی قربانیهای انسانی به آن تقدیم می‌کرده‌اند. هم امروز این عادت در میان مردم رودزیا دیده می‌شود. /تاریخ تمدن، جلد اول/81
ب) جان‌گرایی و توتم‌پرستی و نیاپرستی و پرستش دستگاه جنسی نیازهای دینی ژاپنیان نخستین را بر می‌آورد. اینان عقیده داشتند که ارواح در همه جا هستند- در سیارات و ثوابت آسمانی، درگیاهها و حشرات مزارع، و در درختان و حیوانات و مردم. به نظر آنان، خدایان بیشمار برفراز خانه‌ها و ساکنان آنها شناور بودند و در شعله و پرتو چراغها رقص می‌کردند... همچنین، هر روز در برابر الواح نیاکان دعا می‌خواندند. برای بازداشتن باران زیانبخش یا دوام عمارت یا دیوار، به قربانی کردن انسان دست می‌زدند، و گاهی که بزرگی درمی‌گذشت، ملازمانش را نیز با او به خاک می‌سپردند تا در سفر آخرت هم ملازم و مدافع او باشند./ همان1/896
پ) مومنان، در جریان عبادت، خود را به مذبح که در جلو معبد قرار داشت میرساندند و به وسیله قربانی و دعا از خشم خدا ایمنی مییافتند و او را به یاری میطلبیدند. هر چیز نفیس، مثلا مجسمه و تصویر و ظرف و میز و جامه و سلاح، را به خدایان تقدیم میکردند; اگر خدایان از این هدایا بهرهای نمیبردند، کاهنان از آنها سود میجستند. لشکریان، قسمتی از غنایم خود را به آستان خدایان عرضه میداشتند، چنانکه گزنوفون چون با ارتش ده هزار نفری خود به یونان بازگشت، چنین کرد. گذشته از میوه باغها و دامها، افراد انسانی نیز، در مواردی جزو هدایا بودند، چنانکه آگاممنون دختر خود ایفیگنیا، و اخلیسده تن از جوانان تروا را به خاطر دوستش پاتروکلوس قربانی کرد. در قبرس و لئوکاس، برای شادی آپولون، انسانها را از صخره‌ها فرو میافکندند. در خیوس و تندوس، باقربانی کردن انسان، رضایت دیونوسوس را میجستند. گفته اند که تمیستوکلس گروهی از اسیران ایرانی را در جنگ سالامیس قربانی کرد. اسپارتیان در عید آرتمیس، در حضور مردم، جوانان را تازیانه میزدند، چندانکه برخی از آنان میمردند. در آرکادیا، تا قرن دوم میلادی به زئوس قربانی انسان تقدیم میداشتند. هنگام شیوع بیماریهای خطرناک در ماسالیا، یکی از بینوایان شهر را جامه متبرک میپوشاندند و از بیت المال اطعام میکردند و سپس او را با شاخه‌های مقدس میآراستند و از بالای صخرهای به زیر میانداختند،/همان2/215
ت) چرا روم روا داشت تا اسپانیا دوباره به تصرف کارتاژ درآید؟‌ چون از جنگ طبقاتی به ستوه آمده و در آدریاتیک رو به گسترش نهاده و با گل در جنگ بود. در سال 232، تریبونی به نام کایوس فلامینیوس،‌ به رغم مخالفت شدید سنا،‌ لایحه‌ای از انجمن گذراند که به موجب آن پاره‌ای از زمینهایی که از گلها به دست رم افتاده بود میان تهیدستان بخش شد؛‌ در این کار،‌ فلامینیوس پیشگام برادران گراکوس بود. در سال 230، روم،‌ با پاک کردن آدریاتیک از راهزنان و تصرف بخشی از کرانة‌ ایلیریا برای حفظ بیشتر بازرگانی ایتالیا،‌ نخستین قدم را برای فتح یونان برداشت. چون اکنون از جنوب و خاور در امان بود،‌ مصمم شد تا گلها را از آلپ براند وایتالیا را به گونة‌ حکومتی کاملا متحد درآورد. برای آنکه از غرب نیز در امان باشد،‌ با هاسدروبال پیمانی بست که به حکم آن کارتاژیان مقیم اسپانیا متعهد شوند تا در جنوب رودخانة ابرو بمانند،‌ و در همان حال شهرهای نیمه یونانی ساگونتوم و آمپوریاس را در اسپانیا با خود یار کرد. سال بعد (225)،‌ گلها با سپاهی مرکب از 50,000 پیاده و 20,000 سوار به جنوب شبه جزیره سرازیر شدند. ساکنان پایتخت چنان به هراس افتادند که سنا عادت بدوی قربانی کردن انسان را از سر گرفت و فرمان داد تا دو گلی را زنده در میدان شهر دفن کنند مگر خشم خدایان فرو نشیند. لژیونها نزدیک تلامون با مهاجمان رو به رو شدند،‌ چهل هزار تن را کشتند و ده هزار اسیر گرفتند و همچنان پیش رفتند تا همة‌ گلهایی را که بر دامنة رومی آلپ مقیم بودند سرکوب کنند. این کار در ظرف سه سال به انجام رسید؛‌ در پلاسنتیا و کرمونا مهاجرنشینهایی برای دفاع از کشور پدید آمد،‌ و ایتالیا،‌ از آلپ تا سیسیل،‌ یکی شد./همان3/56

2- این رویکرد رایج در جوامع بشری، در نمایشی واقعی و ظاهرا هماهنگ با تفکر رایج، از سوی خداوند سبحان در زمان ابراهیم (ع) علنا ممنوع شد ه است. یعنی در شرایع توحیدی و ابراهیمی (یهودی، مسیحی و محمدی) هرگز نباید انسان را به بهانه ی امر مقدس و خدا، به قربانگاه فرستاد. حال چگونه است که در متن این شرایع، رویکردهای خلاف این آموزه ی الهی دیده می شود؟!! عالمان این شرایع باید پاسخگو باشند.

3- واقعی بودن نمایش، منوط به عدم علم بازیگران صحنه از سرانجام واقعی رفتار خود است. تصور بی تردید آنان این بود که این مأموریت، با قربانی شدن اسماعیل به پایان می رسد، ولی از ابتدای دستور الهی، چنین سرانجامی رقم نخورده بود، بلکه برای واقعی بودن نمایش و رفتار بازیگران، خدای رحمان، بازیگران را از نتیجه ی حقیقی قضیه بی اطلاع گذاشته بود. این هم به آزمونی دقیق و دشوار از دو بازیگر صحنه می انجامید و نیز اثر را هنرمندانه تر و مؤثرتر قرار می داد.

4- به نظر می رسد که روش ابراهیم خلیل(ع) در تمامی رویکرد های نظری و اعتقادی، ابتدا همراهی با فرهنگ موجود و سپس نشان دادن نقایص و توانایی های آن بوده است. نتیجه ای که او می گرفت، دوری گزیدن از نقایص و تقویت توانایی ها بود. این روش را در همراهی با ستاره پرستان، ماه پرستان و خورشید پرستان نیز تجربه کرده بود و خدای سبحان نیز با بهره گیری از همین روش او، سنت غیر منطقی قربانی کردن انسان برای خدا را برای همیشه باطل نمود.

5- داستان خواب ابراهیم و احساس مأموریت الهی از آن، بنا بر برخی نقل های روایی، مبتنی بر تأکید مجدد فرشته‌ی وحی در هنگام بیداری ابراهیم بوده است. خواه این تأیید و تأکید شده باشد یا نشده باشد، برخی این رویکرد را «غیر عقلانی» خوانده اند.
حال اگر این «امر استثنایی خدا» بخاطر زدودن یک فرهنگ دیرپای غیرانسانی و غیرعقلانی بوده باشد که لازمه‌ی آن «عدم تردید مجری امر خدا» در هنگامه‌ی عمل بوده، بازهم این اقدامات را می توان غیر عقلانی دانست؟!! آیا روش تربیتی مبتنی بر «همراهی و تصحیح تدریجی فرهنگ و رفتار بشری» را می توان غیر عقلانی ارزیابی کرد؟!!

6- لفظ «عید» از ماده ی «ع.و.د» است که معنی «بازگشتن برای هدف مشخص» را دارد. در عید قربان، بازگشتن ما باید برای بازخوانی مکرر و مجدد آن حادثه ی عظیم باشد (که خداوند از آن با «فدیناه بذبح عظیم» یاد کرده است) تا هرگز از یاد نبریم که خدای رحمان، هیچ بهانه ای برای «به قربانگاه بردن انسان به نام خدا یا هر امر مقدس دیگر» را نمی پذیرد و آن را آشکارا ممنوع کرده است.
عید قربان، یکی از دو عید بزرگ اسلامی است (همراه با عید فطر). ضرورت ها و احکام خاص این روز (خصوصا برای کسانی که به حج مشرف شده اند) نشانگر شدت اهتمام شریعت به زنده ماندن این خاطره ی تاریخی است تا در عمق جان مسلمانان و پیروان شریعت محمدی(ص) بنشیند که حفظ جان آدمیان، آنقدر اهمیت دارد که دوپیامبر خدا برای آن باید در سخت ترین آزمون الهی قرار گیرند و از یاد نبرند که بیرون راندن آن فرهنگ غیر انسانی، با چه دشواری هایی همراه بوده است و چه شیاطین و موانعی برای ممانعت از حکم الهی تلاش کرده اند و هنوز نیز تلاش می کنند.
فلسفه ی «رمی شیطان درحج» و «لزوم قربانی» و تکرار آن ها به دست حاجیان در هر سال و در ایام حج، یادآوری این نکته ی برجسته ی تاریخ شرایع توحیدی نسبت به «حق حیات» انسان ها است. هرچند ظاهر گرایی های افراطی، مانع تجلی این ابعاد مفهومی و معنوی حج بوده و هست.

7- با این توضیحات روشن شد که «عید قربان» عید برطرف شدن یکی از بزرگترین موانع از مهمترین حقوق انسانی یعنی «حق حیات» است و شاید بتوان آن را «مبدأ ابراهیمی حقوق بشر» نامید.
دیگر نمی توان کسی را به خاطر «تغییر عقیده» مصداق «حکم ارتداد» قرار داد و جان او را گرفت. نمی توان بخاطر عدم انجام برخی تکالیف شرعی، او را مستحق اعدام دانست. نمی توان «حیات انسان» را در برابر «امر مقدس» قرار داد، چرا که «حفظ حیات انسان» مقدس ترین دستور خداوندی است.

ارسال:25 فروردین 88

هیچ نظری موجود نیست: