۱۳۸۳ شهریور ۱۷, سه‌شنبه


            بنام خداوند رحمان ورحیم

  باردیگر سالروز بعثت رسول گرامی اسلام(ص)فرارسید .روزی که یادآورندای مردی است که روح حق جویی وآزادگی وعقل گرایی را به کالبد مخاطب خویش دمید ودر روزگاری که خون وخشونت میدان دار زندگی بشر بود،آنان رابه رحمت وصلح وهمزیستی مدارا جویانه فرا خواند ودر مقابل بدترین خشونتهای اعمال شده از جانب رقیبان ودشمنانش،با عفو واغماض مواجه شد واز حداقل کیفر برای مجرمان بهره گرفت تا حقیقت اعلام شده از جانب خدای حکیم وعلیم مبنی بر اتصاف وی به صفت« رحمةللعالمین» متجلی شود.
  این اعلام،ازسوی دیگر نیز تاکید شده است.آنگاه که به یاد پیامبرش می آورد:«تو با رحمت ومهربانی مردم را جذب کرده ای واگر سنگ دل ودرشت گو بودی،مردم از تو دوری میکردند». پس اساس دعوت وپیام او بر «رحمت ومدارا» استوار بوده است وجز به هنگام اظطرار از خشونت بهره نگرفته است.
  اما اکنون واز پس قرنها دوری فیزیکی از آن بزرگمرد حکیم،بسیاری مدعی پیروی از او هستند که بیش از طول قرون واعصار،ازجنبه ی نظری وعملی ازاوورفتارحکیمانه اش دورمانده اندوگاه کاملاباوی بیگانه اند.
  خشن ترین رفتارها را بنام دین وشریعت او انجام میدهند وغیر معقولانه ترین نظریات را به آن نسبت میدهند وصریحا ارتباط شریعت محمدی رابا عقلانیت بشر،انکار میکنند.
  ایمان،که به معنی؛ « ایجاد امنیت خاطر» برای خود ودیگران است را بهانه ی هجوم وتجاوز آشکار به امنیت وآزادی وحقوق فطری بشر قرار داده وناامنی را برای همگان به ارمغان می آورند.
  اخلاق را زیر پا گذاشته ورعایت آنرا از جنبه ی نظری به همفکران وهمراهان خویش منحصر دانسته ودر برابر دیگران از هیچ عمل ناپسندی پرهیز نمیکنند وهمه ی این رذایل اخلاقی را بنام پیروی از پیام آوررحمت (وتجسم رحمت خدا در زمین) انجام میدهند.
  به آنچه مقتضای احکام الهی است که بایدنسبت به رعایت حقوق بشر(حقوق الناس)بیش از سایر امور
دغدغه داشته باشیم،بی اعتنا بوده وبه فرموده ی علی بن ابیطالب(ع)که:«حقوق مردم ، مقدمه ی تحقق حق خداست»و اینکه«تنها،کسی که حقوق مردم را مراعات کند،امکان اداءحق خداوندی را پیدا میکند» اعتمادی نمی کند.با ادعای «دفاع از حق خدا»همه ی حقوق بندگان اورا نادیده میگیرد وخود را جانشین خدا در زمین میداند.بسیاری از حلال های خداوندی را حرام میشمارد وبندگان خدا را از آن مواهب محروم میسازد.به گونه ای فتوا میدهد که جان ومال وشرف اکثرآدمیان درمعرض تهدید،تعرض وچپاول دیگران قرار میگیرد وآسایش وآرامش همگان به خطر می افتد.
  روح تمامی احکام اسلام، که حرکت به سوی عدالت است(ان الله یأمر بالعدل والاحسان)قربانی روحیات
وفرهنگ غیر دینی، مردسالارانه،انحصارگرایانه،متأثرازدیدگاههای خرافی وغیرعلمی گردیده واحکام تبعیض آمیز (غیرمنطقی وغیر طبیعی)وغیر عادلانه ای رابه نام شریعت محمدی(ص)تحمیل کرده است. بی توجهی به «عدالت»تاآنجا پیش رفته است که علیرغم مبنای پذیرفته شده ی «عدلیه»،هر حکم یکجانبه وظالمانه ای،بنام عدم ترادف«عدل باتساوی» توجیه میشود وعملا مرز تشخیص عدل از ظلم ،پنهان شده است.
  در شریعتی که خون وشرف،ازبیشترین اهمیت وحرمت برخورداراست و دراین راه،عقیده ونژاد و جنسیت
تأثیری در نفی احترام آنها نمی گذارد، کسانی ادعای پیروی از آن را میکنند که به راحتی ، جان و شرف
انسانی را در معرض تاراج خویش قرار داده وخون بیگناهان(کودکان،زنان،غیرنظامیان وافراد بی تقصیر )را
به بهانه های مختلف(وگاه غلط انداز ودلپذیر )برزمین میریزند.
  این همه قتل،جنایت،ترور،بمب گذاری،گروگان گیری،تخریب وانهدام اموال وثروت افراد وملتها به نام اسلام عزیز،بدترین اهانت به این شریعت وپرچمدار اوست.هیچ حقی بیش از حق شریعت وصاحب آن در این صحنه ها پایمال نمیشودوهیچ اهانتی بزرگتر از این اهانت به ساحت دین وپیامبر ،قابل تصور نیست.
  این اقدامات،حتی اگرمنافع آنی اقدام کنندگان را تأمین کند ،بازیانهای آتی وماندگارآن برای شریعت وپیروان حقیقی آن به هیچوجه قابل قیاس نیست.زیانی که ناشی از استفاده از روشهای نامعقول وغیرمنطقی است ودر تاریخ ثبت میشود که پیروان محمد مصطفی(ص)برای رسیدن به مقاصد خویش،هرگونه روش غیرمنطقی وغیرانسانی را جایز میدانسته اند.پس این« ننگ ابدی»رابرای رسیدن به مقاصدکوچک وکوتاه دنیوی نباید به ساحت دین خداراه داد. یادی از سخن گرانمایه ی فرزند برومند پیامبر،حسین بن علی(ع)در هنگامه ی نبردباستمکاران(روزعاشورا)دراینجالازم است که می فرمود:«الموت اولی من رکوب العار=مرگ بهتراست ازپذیرش ننگ وعار».برای دور ماندن ازننگ رفتارهای غیر انسانی،پذیرش دشواریهای فراوان وحتی مرگ، سزاواراست ،بلکه عقلا وشرعالازم است.   
  در همه ی این صحنه ها،بسیاری ازعالمان دینی به تصورحمایت ازدین ومومنان در برابر دشمنان شریعت،یاسکوت پیشه کرده ویابه تاییدمی پردازند،ولی حکم خدااینست که؛«ولایجرمنکم شنان قوم علی الاتعدلوا،اعدلواهواقرب للتقوی».نباید بدکرداری رقیبان (وآنانی که مبارزه جویانه دشمنی مبکنند) سبب خروج عالمان از مسیر عادلانه ی علمی گردد وحکم خدا را نادیده گرفته وآنرا کتمان کنند.
  کیست که از جنایتهای بی شمار دولتمردان صهیونیست در تخریب منازل فلسطینیان،به گلوله بستن کودکان وزنان ومردان بیگناه وغیر مسلح،ترور بزرگان فلسطین وجنگ افروزیهای مکرردرلبنان وفلسطین و
سایر نقاط،یا ازدخالتهای خونبار نظامی قدرتهای بزرگ درمناطق مختلف جهان وجنگ افروزیهای آنان باخبر
نباشد یا ازشنیدن آن متأثر نشود یادرمقابل آنان اظهار مخالفت نکند.ولی همه ی این جنایتها از سوی کسانی انجام میشود که هیچ گونه تعهدی دربرابر خداووجدانهای آگاه بشر معاصر احساس نمی کنند
واز چنین افرادی انتظار رفتار معقول ومنطقی را نمی توان داشت،اما مدعیان عقل ومنطق ودینداری واسلام خواهی نمیتوانند رفتار خورا با الگوی آنان تنظیم کنند.
  الگوی مسلمان آگاه،دستورالعمل های منطقی ومعقولی است که مبتنی بر عدل وداد، در شریعت محمدی آمده است.اینجا جای کنترل احساسات وپذیرش نتایج علمی است.
  با دشمن مسلح میتوان مقابله ی به مثل کرد ولی با افراد غیر مسلح وغیر محارب نمیتوان به شیوه ی نطامی روبروشد.اینکه دشمن به کشتارغیر نظامیان مااقدام کرده باشد،مجوزی برای تعرض به غیر نظامی ها ایجاد نمی کند.حتی احتمال کشته شدن بیگناهان ،مانع شرعی برای اقدام است.
  تنها در مورد «تترس=سپرقراردادن بیگناهان در مواضع نظامی ومراکز سیاسی امنیتی دشمن»که راه پیروزی حقجویان منحصر درتصرف آن مواضع باشد،عقلا وشرعا مجوز اقدام نظامی داده شده است که آنهم باید به حد کافی همراه با احتیاط واکتفاءبه قدر ضرورت (حد اقل)باشد.
  آنچه امروزه از آن به عنوان عملیات استشهادی یاد میشود،تنها در صورت اضطرار (وصرفا علیه مراکز موثر نظامی ،سیاسی و امنیتی )وبارعایت همه ی جوانب احتیاط،میتواند مجوز  عقلی وشرعی داشته باشد ولی در غیر این موارد،مطمئنا رفتاری بدون مجوز شرعی وعقلی است.
  این همه دوری از حقیقت شریعت محمدی(ص) شگفت آور است وبازگشت به آن حقیقت دشوار.ولی هیچ راهی جز تصمیم به بازگشت واقدام برنامه ریزی شده برای جایگزینی حقایق بجای عادات خلاف، برای پیروان راستین پیامبر رحمت(ص)باقی نمانده است.
  در حقیقت،همه ی ما محتاج«بعثتی دوباره»هستیم.انگیزشی درونی وبیرونی برای نفی عادات نامربوط وپذیرش اندیشه ها ورفتار مطلوب،مبتنی برسیره ی عقلانی ومنطقی پیامبر رحمت(ص).
  اگر چنین شود،«عید» به معنای حقیقی کلمه،یعنی؛«بازگشت به روح کلی شریعت مصطفوی و انگیزه  اصلی ارسال پیامبر رحمت(ص)»تحقق می یابدوسالروز بعثت،بهترین زمان برای این امر است.
  به همین جهت،هرکس که با چنین عزمی ایام را بگذراند،شادی درک حقیقت را برای خویش فراهم می آوردواین تلاش و سعی مشکور براو مبارک خواهد بود.چیزی که برای همه ی پیروان آن بزرگمرد تاریخ ،از خدای منان آرزو میکنم .
  اللهم ما عرفتنا من الحق فحملناه وماقصرناعنه فبلغناه.خدایا آنچه از حقیقت را که بما شناسانده ای،به ماتوفیق عمل عنایت کن وآنچه را که از آن دور مانده ایم، مارا به آن برسان.
  شادی وشادکامی وشادی بخش بودن را برای همه ی همکیشان آرزو میکنم واین روز بزرگ را به همه تبریک میگویم.


احمد قابل....................تاجیکستان/دوشنبه................................9/7/2004............17/6/1383 


هیچ نظری موجود نیست: